نیجریه، پرجمعیت ترین کشور آفریقا به لحاظ فرهنگی و قومی و مذهبی دارای ترکیبی کم نظیر است. جدال بر سر درآمدهای نفتی و تشدید فقر و محرومیت، افراطی گری را تشدید کرده و این کشور را در معرض واگرایی و تجزیه قرار داده است. این که انتخابات اخیر هم در این روند چرخشی ایجاد کند، محل تردید است.
وله سوینکا، نویسنده معروف نیجریهای و برنده نوبل ادبیات وقتی که در تابستان سال گذشته این جملات را بر زبان آورد خودش نیز عزمش را جزم کرده بود تا نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و دانشگاهیان نیجریه این تصمیم او را برنتابیدند و آن را به انتفاد گرفتند.
گرچه سوینکا در واکنش به این نگرانیها و به دلیل تردید دربارهی موفقیت خود در انتخابات، عطای نامزدی را به لقایش بخشید، ولی آنچه که وی را ابتدا برای ورود به کارزار انتخابات پشتگرم کرده بود، مجموعه تدابیری بود که گودلاک جاناتان رئیسجمهور موقت نیجریه برای برگزاری یک انتخابات سالم و ممانعت از تکرار قتل، جرح، آوارگی و افتضاح گسترده در انتخابات مانند تجربه سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۷ به اجرا گذاشته بود: تهیهی یک فهرست انتخاباتی نسبتا دقیق از واجدین رأی، استقلال بیسابقه کمیسیون انتخابات و اختصاص بودجهای چشمگیر برای فعالیتهای آن و ...
خشونت و نتیجه انتخابات
هم این تدابیر و تدارکات و هم حضور ۱۵۰ ناظر بینالمللی سبب شدهاند که انتخابات سهگانه نیجریه در طول ماه آوریل (مجلس ملی، ریاست جمهوری و پارلمانهای محلی و فرمانداران ایالات) از سلامت بیشتری نسبت به موارد انتخابات در ۱۲ سال گذشته برخوردار باشد و برخی ناظران را نسبت به تحکیم مبانی انتخابات آزاد در این پرجمعیتترین کشور قاره آفریقا امیدوار کند.
نیجریه با مساحتی حدود سه پنجم ایران دارای ۱۵۰ میلیون جمعیت است. ۵۰ درصد را مسلمانان تشکیل میدهند که عمدتاً در شمال و تا حدودی در مناطق مرکزی ساکنند. کمی بیش از ۴۰ درصد مسیحی هستند که در جنوب و مرکز اقامت دارند. در میان کشورهای آفریقایی تنها مصر و سودان جنوبی دارای جمعیتی میان ۵ تا ۱۰ میلیون مسیحی هستند که در قیاس با ۶۰ میلیون مسیحی نیجریه رقم بزرگی به شمار نمیآید. حدود ده درصد بقیه جمعیت نیجریه را وابستگان به فرهنگها و مذاهب بومی آفریقا تشکیل میدهند.
قانون اساسی؛ متنی با چاشنی منافع و مصالح منطقهای
قانون اساسی نیجریه به لحاظ قدرت فراوان ریاست جمهوری بیشباهت به قانون اساسی آمریکا نیست. رئیس جمهور و معاون اول او باید به تناوب از شمال و جنوب باشند. به عبارتی دو دوره ۴ ساله باید رئیس جمهور از شمال و معاون او از جنوب باشد و در دو دوره بعد، این روند برعکس می شود.
گودلاک جاناتان که اینک رئیسجمهور نیجریه شده مسیحی و از اهالی جنوب نیجریه است. او از سال ۲۰۰۷ معاونت عمرو موسی یارادوا را به عهده داشت، که مسلمان و از اهالی شمال بود. با مرگ یارادوا در سال ۲۰۱۰ جاناتان طبق قانون اساسی رئیسجمهور شد. بخشهایی از مردم شمال انتظار داشتند که مطابق با قانون اساسی، در انتخابات سال ۲۰۱۱ دوباره نامزدی از شمال به کاخ ریاست جمهوری راه یابد.
ولی در انتخابات داخلی «حزب دمکراتیک مردم» که از زمان برقراری دمکراسی در نیجریه در سال ۱۹۹۹، برندهی دو انتخابات ریاستجمهوری بوده است، جاناتان توانست بر رقیب غیرمحبوبش از شمال غلبه کند و خود نامزداصلی این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری شود.
طیق قانون اساسی نیجریه، برای آن که رئیسجمهور تنها نماینده یک بخش از کشور نباشد، باید در ۲۴ ایالت از ۳۶ ایالت از رقبا پیشی بگیرد و در سایر ایالات نیز دستکم ۲۵ درصد آرا را از آن خود کند. کمیسیون انتخابات و ناظران بینالمللی و آفریقایی میگویند که جاناتان با کسب مجموعاً ۵۷ درصد آرا این شرایط را احراز و بر ۱۸ رقیب خود غلبه کرده، ولی این تایید برای بخشی از شمالیها که مایل بودهاند طبق قانون یک دور دیگر نامزدی از این منطقه به کاخ ریاست جمهوری برود،خشنودکننده نیست.
مهمتر اما اتهام محمد بوحاری رقیب اصلی جاناتان از شمال است که مدعی کسب آرایی فراتر از ۳۱ درصد اعلامشده است و سلامت انتخابات را هم به شدت زیر سوال برده است.
نیجریه کشوری با ۲۰۰ تا ۳۰۰ قوم و قبیله است که گرچه در کنار زبان سراسری انگلیسی سه زبان نیمه رسمی دیگر هم دارد، ولی مردم در زندگی روزمره با نزدیک به ۵۰۰ زبان سخن میگویند
ناظران انتخابات اخیر را گرچه خالی از اختلال و تقلب نمیدانند، ولی در مقایسه با انتخابات قبلی آن را بسیار سالمتر ارزیابی میکنند.
به چالشگرفتهشدن نتیجه انتخابات میتواند اختلافات منطقهای، قومی و مذهبی و خشونتی که در تاریخ ۵۰ سالهی نیجریه پس از استقلال، شاخص مناسبات سیاسی و اجتماعی میان بخشهای مختلف آن بوده را شدت بیشتری ببخشد.
کشاورزی، اقتصادی که ناموجود شده
نیجریه کشوری با ۲۰۰ تا ۳۰۰ قوم و قبیله است که در کنار زبان سراسری انگلیسی سه زبان نیمه رسمی دیگر هم دارد، ولی مردم در زندگی روزمره با نزدیک به ۵۰۰ زبان سخن میگویند.
این تنوع قومی، مذهبی و زبانی در کنار تراکم جمعیت، فقر، بیکاری و کمبود امکانات و منابع، بسترهای مناسبی برای سوءاستفادههای سیاسی و تشدید شکافها و گسلهای اجتماعی و برخوردهایی بودهاند که معمولاً رقم بزرگی از کشته و مجروح و آواره برجا گذاشته است. فساد و سوءمدیریت و کودتا و نظامیگری هم نفش کمی در افزایش تنشها و شکافها نداشتهاند.
نیجریه ششمین صادرکننده بزرگ نفت در اوپک و اولین صادر کننده این محصول در آفریقا است. اما درآمدهای حاصل از فروش نفت تاثیری متناقض بر انسجام ملی نیجریه داشتهاند. از یک سو کشمکش بر سر سهم بزرگتری از این درآمدها جنگ استقلالطلبانه منطقهی بیافرا را در پی داشت که در فاصلهی ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ جان یک میلیون نفر را گرفت. از دیگر سو، بهرهمندی از این درآمد که عمدتاً از منابع نفتی در جنوب کشور به دست میآید انگیزهای برای سایر مناطق بوده که به رغم اختلافات مذهبی و قومی و قبیلهای سودی در جدایی و تجزیه نبینند.
درآمدهای نفتی گسترده در دههی هشتاد میلادی تورمی بزرگ را در کشور دامن زد، تولیدات کشاورزی و صنعتی داخلی را در قیاس با محصولات خارجی به شدت گران کرد و تخریب حوزه های مختلف اقتصادی را به دنبال آورد.
تا زمان رونق نقتی در دههی هشتاد، نیجریه دومین کشور بزرگ صادرکنندهی کاکائو در دنیا بود و محصولات کشاورزی سه چهارم صادرات آن را تشکیل میداد. اما از آن پس روند فرار از روستاها شدیدتر و کاهش سطح زمینهای زیر کشت کمتر و کمتر شد، به گونهای که اینک بخش عمدهای از نیازهای غذایی مردم از خارج وارد میشود.
دلتای نیجر، مسجد سلیمان و شباهتها
در حال حاضر نفت ۹۵ درصد صادارات و سهمی ۸۰ درصدی را در تولید ناخالص ملی نیجریه تشکیل میدهد. همین وابستگی حیات اقتصادی کشور به درآمدهای نفتی سبب شده که زمانی که نوسانی در قیمت جهانی این محصول پدید آید بلافاصله اقتصاد نیجریه نیز دستخوش تلاطم شود و درگیریها بر سر کسب سهم بیشتر، اختلافهای قومی و منطقهای را شدت بخشد.
واگرایی و تشدید منطقهگرایی از جمله بر سر کسب سهم بیشتری از درآمد نفت، سبب شده که نیجریه که در سال کسب استقلال، یعنی ۱۹۶۰ میلادی، یک جمهوری فدرال متشکل از سه ایالت بود، حالا دارای ۳۶ ایالت باشد و تب واگرایی و منطقهسازی و تقاضا برای سهم بیشتری از درآمدهای نفتی هم همچنان در اوج بماند. ایالات از ۱۳درصدی که از درآمدهای نفتی عایدشان میشود راضی نیستند، و به ویژه ایالات نفتخیز سهم بیشتری طلب میکنند.
در دههی گذشته در منطقه دلتای نیجر که حوزهی اصلی استخراج نفت است، تحرکات مسلحانهای برای استقلال، دوباره به راه افتاد که با خرابکاری در لولههای نفتی، نفتدزدی و ربودن مهندسان و کارگران شاغل در صنایع نفت، در صدور نفت نیجریه اختلالهای اساسی ایجاد کرد. گرچه سال ۲۰۰۹ میان دولت مرکزی و رهبران این تحرکات قراردادی برای گرفتن امتیازات بیشتر و طرحهای گسترده برای ایجاد اشتغال منعقد شد، ولی نارضایتیها در این مناطق همچنان بالاست و طرحهای دولت هم به خوبی پیش نمیروند.
"در حال حاضر نفت ۹۵ درصد صادارات و سهمی ۸۰ درصدی را در تولید ناخالص ملی نیجریه تشکیل میدهد. همین وابستگی حیات اقتصادی و توسعهای کشور به درآمدهای نفتی سبب شده که زمانی که نوسانی در قیمت جهانی این محصول پدید آید بلافاصله اقتصاد نیجریه نیز دستخوش تلاطم شود"
مشکل دلتای نیجر این هم هست که استخراج نفت که عمدتاً نزدیک به مناطق مسکونی است، محیط زیست این منطقه را بهشدت تخریب کرده است. وضعیتی مشابه آنچه که اینک به لحاظ زیستمحیطی و زیرساختی در مسجد سلیمان ایران حاکم است برای ۲۰ میلیون جمعیت منطقه دلتای نیجر هم مصداق دارد: بوی شدید گاز در هوا، دود و دم ناشی از سوزندان این گازها، درختان بیمار و بیبرو بارشده، بیماریهای متفاوت و مرگو میرهای زودرس، حوزههای آبی بدون ماهی، وجود مستمر قشری از نفت بر آبهای ساحلی و ...
"بوکو حرام" یا ستیز با مظاهر زندگی و آموزش مدرن
در شمال کشور، یعنی منطقه مسلماننشین، وجود اقتصاد عقبمانده کشاورزی، فقر و سوءمدیریت و فساد در دولت فدرال و دولتهای ایالات، در کنار بیسوادی و بیکاری عملاً راه را برای تشدید گرایشهای افراطی بازکرده است. در ۱۲ ایالت شمال قانون شریعت ستون اصلی رویکردهای قضایی و حقوقی را تشکیل میدهد و تحرکات توام با خشونت برای حذف شیوهی آموزش مدرن از مدارس و موسسات آموزشی و دانشگاهها در جریان است.
این گرایش که به «بوکو حرام» یا «طالبان نیجریه» معروف شده، میکوشد فساد و فقر و سوءمدیریت را به فرهنگ و اخلاق مدرن و نمایندگان این فرهنگ در نیجریه، یعنی مسیحیان جنوب منتسب کند و جامعه را به سوی دوری از آنها و قبول شیوهها و آموزشهای سنتی و شرعی سوق دهد.
چنین تلاشهایی که اینک شکل مسلحانه هم به خود گرفته، به ویژه در ایالتهایی که مسیحیان و وابستگان به فرهنگها و مذاهب بومی آفریقا در کنار مسلمانان زندگی میکنند، گاه و بیگاه با شماری کشته و مجروح و آواره توام است و همزیستی را در مناطق شمالی و مرکزی در معرض تهدید بیشتری قرار میدهد.
محدودیت امکانات و منابع، فساد و جرزدنها و رانتخواریها اعتماد عمومی را خدشهدار کرده است
رهیدن نیجریه در دهه گذشته از چنگال قروض خارجی، آرامش ولو موقت در دلتای نیجر و زمینههای مساعدتر و دمکراتیکتر انتخابات اخیر این امید را بهوجود آورده بود که کشور به تدریج از دور باطل فقر و فساد و واگرایی به درآید و گسترش رادیکالیسم مذهبی در شمال هم مهار شود. اما حوادث خونین پس از انتخاب گودلاک جاناتان و آوارگیهای ناشی از آن، دستکم در افق آتی، چنین چشماندازی را نشان نمی دهد.
صفی که به هم خورده
حال و روز کنونی پرجمعیتترین کشور آفریقا شاید به راستی مصداق همان استعارهای است که چینوآ آچهبی، نویسنده نامدار نیجریه، سال ۱۹۸۴ در کتاب معروفش با عنوان "مشکل نیجریه" (The Trouble With Nigeria) از وضعیت این کشور به دست میدهد: "مردم نیجریه همه در صفی ایستادهاند تا سهمی از امکانات و منابع کشور را به دست بیاورند.اما محدودیت امکانات و منابع، فساد و جرزدنها و رانتخواریها اعتماد عمومی را خدشهدار کرده و کمتر کسی صبوری ایستادن در صف را در رسیدن به امکانات معطوف به نتیجه میداند. نظم این صف حالا مدتهاست که به هم خورده و همه به نوعی در حال چالش با یکدیگرند."
شاید که تنها پایان نفت یا حذف آن از سبد درآمدهای جاری دولت، صف یادشده را به کلی منحل کند و جدال بر سر امکانات و منابع ناشی از درآمدهای نفتی جای خود را به تلاش برای تولید منابع و امکانات جدید و تقسیم منصفانهتر آنها بدهد. این که نسل قدیمی سیاستمداران نیجریه که عمدتا به فساد و خشونت آلودهاند صحنه سیاسی را ترک کنند، شاید آن گونه که سوینکا معتقد است، در بهبود وضعیت نیجریه بیتاثیر نباشد
No comments:
Post a Comment