Thursday, September 29, 2011

قهوه ممکن است از افسردگی جلوگیری کند'

تحقیقات تازه حاکیست زنانی که روزانه دو یا سه فنجان قهوه می نوشند با خطر کمتر ابتلا به افسردگی روبرو هستند.

کافئین آدنوسین را مسدود می کند، که تاثیری شبیه به افزایش تولید دوپامین دارد. و بیش از پیش روشن می شود که نواحی غنی از دوپامین در مغز خیلی بیش از آنکه قبلا فرض می شد در افسردگی نقش دارد.

Friday, September 23, 2011

گفتن به قصد نگفتن

یک الگو برای همه فصول

افشای فساد اقتصادی در چند دهه گذشته از الگوئی به تقریب ثابت پیروی می کند.

مبلغی حیرت انگیز و نام یکی دو مهره کم اهمیت، که قرار است قربانی شوند، اعلام می شود، همه مقامات قضائی و سیاسی در این باره سخن می گویند، رسانه ها با تیترهای درشت از کشف شبکه های فساد و همکاران آن ها در دستگاه های اجرائی خبر می دهند، جنجال رسانه ای بالا می گیرد، جناح های حکومتی رقیب یکدیگر را به شرکت در فساد اقتصادی متهم می کنند، پرونده اقتصادی به سرعت سیاسی می شود.


در این مرحله قوه قضائیه با وعده رسیدگی فوری و قطعی و برخورد قاطع پا به میدان می گذارد، یکی دو نفر بازداشت می شوند، جناح های حکومتی یکدیگر را با حربه افشای پرونده های بازنشده تهدید می کنند اما و سرانجام امتیازاتی را در پشت درهای بسته رد و بدل کرده و به نوعی تعادل شکننده می رسند، جنجال رسانه ای به تدریج آرام و پرونده باز شده به تدریج بسته و به بایگانی سپرده می شود.

واقعیت های پرونده و مهره های اصلی همچنان در پرده می مانند و در همچنان بر همان پاشنه «اقتصاد سایه» می چرخد که بر رانت خواری بنا شده و فساد نهادینه شده از شاخصه های آن است.


گفتن به قصد نگفتن

سخن گفتن برای پوشاندن و زبان در خدمت سکوت از دیرینه ترین شیوه های نوعی از سیاست است که زبان را نه برای بیان حقیقت، که برای مخفی کردن واقعیت به کار می گیرد.

در این شیوه انبوهی از کلمات و جمله ها و تمامیت زبان به کارگرفته می شوند تا واقعیت را در پرده ای از ابهامات و در سایه روشنی از مجهولات غرق کنند و در پایان تصویری مبهم و تیره و پر از مجهولات ارائه می دهند که به کاریکاتوری بی شباهت مانند است.

بر این بستر افکار عمومی مدیریت و منحرف شده و چند مهره کم اهمیت قربانی اما مهره های اصلی و مهم تر از آن، ساختاری که فساد نهادینه شده را مدام بازتولید می کند، در امان می مانند.

در جوامع برخوردار از دموکراسی احزاب رقیب، اتحادیه ها و دیگر نهادهای جامعه مدنی و رسانه های آزاد، با نقد داده های رسمی، با افشای ابهامات، با رمز گشائی از سخنان رسمی، با پژوهش و تحقیق و با طرح واقعیت های ناگفته و کاویدن گوشه های مبهم و مخفی شده ، با سیاست تهی کردن سخن و زبان از واقعیت مبارزه می کنند.

اما در غیبت نهادهای مدنی مستقل و رسانه های آزاد، دولتمردان و رسانه های وابسته بدانان، به تنها منبع خبررسانی بدل شده و خبر به ابزاری برای بی خبر نگه داشتن مردم بدل می شود.

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/09/110923_l20_embezzlement_coverage.shtml

Sunday, September 18, 2011

چرا ترکیه با اسرائیل قطع رابطه نمی کند؟


توپخانه دیپلماسی ترک ها همچنان زمین اسرائیل را می کوبد و روزی نیست که در میان خبرها نشانی از پیام ها و تهدیدهای دو طرف نباشد.

از ده روز پیش که روزنامه نیویورک تایمز متن گزارش کمیسیون تحقیق سازمان ملل در خصوص حادثه حمله به کشتی ماوی مرمره در آبهای مدیترانه را افشا کرد و نشان داد که سازمان ملل اقدام اسرائیل در توقف این کشتی حامل کمک های بشر دوستانه برای ساکنان نوار غزه را قانونی می خواند، ترک ها چندین اقدام برای تحت فشار قرار دادن اسرائیل با هدف دریافت "غرامت" و "معذرت خواهی" انجام داده اند.

اخراج سفیر و معاون سفیر اسرائیل در ترکیه، اعلام تقویت حضور نیروی نظامی دریایی ترکیه در مدیترانه شرقی و اسکورت کشتی های حامل کمک های بشر دوستانه به سمت غزه برای توقف "قلدری" اسرائیل در این آبها، اعلام دوباره و پررنگ قصد نخست وزیر ترکیه برای دیدار از غزه و اعلام شکایت آنکارا از تل آویو و نظامیان اسرائیلی در دادگاه لاهه، بخشی از برنامه های دولت اسلامگرای ترکیه برای مقابله با اسرائیل بوده است.

اما در این میان بارها مقامات ترک و از جمله رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه به صراحت اعلام کرده اند که سفارت دو کشور در آنکارا و تل آویو همچنان باز است و اگر اسرائیل عذرخواهی کند، غرامت پرداخت کند و حصر غزه را بشکند، مناسبات دو کشور یک بار دیگر ترمیم خواهد شد.

در این میان، پرسش مهمی که مطرح می شود این است که چرا علی رغم طوفانی شدن مناسبات روابط دو کشور ، ترکیه به عنوان اولین کشور مسلمانی که اسرائیل را به رسمیت شناخت و اکنون تحت رهبری اسلامگراها اداره می شود، نمی خواهد و یا آنکه نمی تواند روابط خود را با اسرائیل به طور کامل قطع کند؟

به نظر می رسد در میان پاسخ های متفاوتی که می توان به این پرسش طرح کرد، چهار گزاره از اهمیت بیشتری برخوردار است.

هدف عضویت در اتحادیه اروپا

پیوستن به اتحادیه اروپای رویای دولت های ترکیه و ترک ها در سالهای اخیر بوده است. مقام های ترک به این واقعیت آگاه هستند که عضویت کشوری با مشخصات ترکیه در اتحادیه اروپا در سایه دشمنی با اسرائیل امری محال است.

"ترکیه تا جایی می تواند با اعتماد به نفس در صحنه های بین المللی حضور یابد که پشتیبانی آمریکا را با خود همراه داشته باشد یا آنکه دست کم نقش برهم زننده سیاست های کلان آمریکا در منطقه را بازی نکند"

این در حالی است که در سال های اخیر، ایالات متحده آمریکا یکی از کشورهایی بوده که از درخواست پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا حمایت کرده و رایزنی هایی را با هدف راضی کردن اعضای این اتحادیه در پذیرفتن ترکیه انجام داده است.

برای مقام های آنکارا که اعلام کرده بودند، دیگر برای عضویت در اتحادیه اروپا درخواست نمی دهند و منتظر می مانند تا این بار اروپایی ها از ترکیه برای عضویت در اتحادیه دعوت کنند، این موضوع با وجود نفوذ قدرتمند و البته موثر لابی یهودیان آمریکا "آیپک" تقریبا روشن است که قطع رابطه با تل آویو به منزله قطع حمایت های واشنگتن در این خصوص، و همچنین سخت تر شدن عضویت ترکیه در این اتحادیه خواهد شد.

نیاز به حمایت واشنگتن

در سال های اخیر ترکیه در کنار سیاست خارجی پویای خود، از لحاظ اقتصادی نیز چشم ها را به خود خیره کرده است.

ترکیه چنان به وضعیت اقتصاد خود سر و سامان بخشیده که حتی در دوران رکود جهانی، رشد اقتصادی هشت درصدی را تجربه کرده و هر روز بازاری تازه بر روی کالاها و بازرگانان ترک باز می شود.

ادامه این رشد اقتصادی و در کنار آن ادامه سیاست خارجی موفق آنکارا، نیاز به حمایت های واشنگتن دارد.

در حقیقت، ترکیه تا جایی می تواند با اعتماد به نفس در صحنه های بین المللی حضور یابد که پشتیبانی آمریکا را با خود همراه داشته باشد یا آنکه دست کم نقش برهم زننده سیاست های کلان آمریکا در منطقه را بازی نکند.

به عنوان مثال آمریکا می تواند با حمایت از خط لوله نفت جیهان و گاز نابوکو که از ترکیه عبور می کنند، هم موجب رونق بیشتر اقتصادی این کشور شود و هم به ارتقای اهمیت ترکیه برای اتحادیه اروپا کمک کند.

آمریکا همچنین با حمایت و تشویق الگوی دموکراسی ترکیه در جهان اسلام، راه دیپلماسی این کشور را برای حضور گسترده تر در صحنه سیاسی کشورهای خاورمیانه هموار می کند و به نوعی زمین دیپلماسی را برای بازی بهتر آنکارا فراهم می کند.

از لحاظ امنیتی نیز آمریکا نقشی بسیار مهم را برای ترکیه ایفا می کند؛ به ویژه در موضوع کردها که اکنون بزرگترین چالش امنیتی فرا روی دولتمردان آنکارا در داخل این کشور است.

ترکیه در سایه تضمین ها و حمایت های آمریکا در جهت تلاش برای یکپارچگی کشور عراق و یاری گرفتن از توان نظامی آمریکا - هم در موضوع مبارزه با جدایی طلبان کرد و هم موضعات فراتر از آن - است که می تواند به مقابله موثر با کردها ادامه دهد.

"ترکیه از کارت ارتباط با اسرائیل برای رقابت و نفوذ بیشتر در منطقه در برابر ایران و حتی عربستان سعودی به خوبی منتفع می شود"

اگرچه ممکن است با هرچه بازتر شدن فضای سیاسی ترکیه، میزان وابستگی این کشور به آمریکا در این خصوص کمرنگتر شود، اما تا آن زمان آنکارا به نقش آفرینی امنیتی آمریکا نیاز اساسی دارد.

رقابت با قدرت های منطقه ای

گرچه از زمان روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه جهشی صعودی در مناسبات تهران – آنکارا در زمینه های مختلف ایجاد شده، اما دو کشور علاوه بر رفاقت، به چشم رقابت نیز به یکدیگر می نگرند.

در این میان، ترکیه از کارت ارتباط با اسرائیل برای رقابت و نفوذ بیشتر در منطقه در برابر ایران و حتی عربستان سعودی به خوبی منتفع می شود. این همان کارتی است که دولت قطر را نیز به خود جذب کرده است، گرچه قطر به دلایل مختلف و از جمله تندروی حاکمان تل آویو و تنگناهای ناشی از خشم افکار عمومی جهان عرب نتوانسته این کارت را به گونه ای موثر در اختیار بگیرد.

متقابلا، اسرائیل نیز می تواند برای ترکیه نقش کارت برنده را برای جلب رضایت کشورهای قدرتمند فرامنطقه ای - همچون آمریکا - و زمینه سازی نقش آفرینی بیشتر آنکارا در خاورمیانه بازی کند.

اسرائیل، همچنین می تواند نوعی اهرم فشار برای مهار رقبای منطقه ای ترکیه از جمله ایران تلقی شود.

حفظ موقعیت حزب حاکم

همزمان با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲، بسیاری از ناظران این حزب را دارای تفکراتی اسلامگرایانه خواندند که تنها نتیجه اش دور کردن ترکیه از غرب و پس رفت در سیاست داخلی و خارجی خواهد بود.

نفس این تفکر و اشاعه آن می توانست به منزله از دست رفتن بسیاری از موقعیت ها برای این حزب اسلامگرا باشد. در نتیجه، مقامات بلند پایه حزب از همان روزهای ابتدایی در هر مصاحبه ای ناچار به تاکید بر پایبندی به ارزش های لائیک ترکیه و توضیح رابطه دین و دولت در ترکیه می شدند.

اردوغان و عبدالله گل بارها نسبت حزب خود با دمکراسی را با نسبت حزب دمکرات مسیحی آلمان با آموزه های مسیحیت مثال می زدند و تاکید می کردند که عقاید شخصی آنان با نهاد دولت رابطه ای ندارد.

عدالت و توسعه گرچه از زمان روی کار آمدن خود توجه بیشتری به همسایگان، کشورهای خاورمیانه و کشورهایی کرد که روزگاری بخشی از امپراطوری عثمانی محسوب می شدند، اما این هرگز به این معنا نبود که این حزب روابطش با غرب را کمرنگ و یا در درجه دوم اولویت های سیاست خارجیش قرار دهد.

در واقع ترکیه با سیاست شرق گرایی خود در تلاش بوده است تا با سنگین تر کردن وزنه خود در معادلات منطقه ای و جهانی، بر اهمیت نقش و منزلتش در نگاه کشورهای غربی بیفزاید.

"حفظ رابطه با اسرائیل، آزمونی بزرگی برای دولت اسلامگراست تا هم از این طریق احزاب رقیب درون کشور را که معمولا با سلاح اسلام هراسی به مقابله با این حزب می آیند خلع سلاح کند و هم در سطح جهان، پایبند بودن اسلامگراها به قواعد بین‌المللی را به اثبات برساند"

در این میان حفظ رابطه با اسرائیل، آزمونی بزرگی برای دولت اسلامگراست تا هم از این طریق احزاب رقیب درون کشور را که معمولا با سلاح اسلام هراسی به مقابله با این حزب می آیند خلع سلاح کند و هم در سطح جهان، پایبند بودن اسلامگراها به قواعد بین المللی را به اثبات برساند.

از سوی دیگر به عقیده بسیاری از کارشناسان، دلیل اصلی کامیابی ها و پیروزی های پی در پی حزب عدالت و توسعه در انتخابات های اخیر ترکیه، نه اسلامگرایی این حزب، که موفقیت های این حزب در عرصه اقتصادی و سیاست خارجی است.

در چنین شرایطی، هرگونه تحرک حساب نشده این حزب در ارتباط با اسرائیل، می تواند موجب به خطر افتادن موقعیت های اقتصادی ترکیه و در نتیجه ناکارآمدی حزب در نگاه شهروندان این کشور باشد.

به طور خلاصه اگر چه در سال ها و ماه های اخیر، احتمالا اسرائیل نقش و اهمیتی که در دهه ۹۰ برای ترکیه داشت را از دست داده، اما همچنان دولتمردان ترک ، تعاملی حساب شده با اسرائیل را در دستور کار خود دارند.

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/09/110918_l39_alpour_turkey_israel.shtml

Saturday, September 17, 2011

16 نكته مهم در خريد و فروش سهام

سعیدپوراحمدی
اصول و نكات سرمايه‌گذاري در بازار سهام متعدد است، اما در مطلب وبگردي امروز به وبلاگ سرمايه‌گذار زديم تا اين موضوع را از نظر يكي از فعالان دنياي مجازي بررسي كنيم.


برای سرمایه‌گذاری در بازار سهام و بورس باید نکات زیادی را رعایت کنیم تا دچار ضرر و زیان نگرديم. موارد زیر از جمله آنها هستند كه توجه به اين نکات می‌تواند مفید بوده و ما را در رسیدن به اهدافمان یاری كند.
1- انتخاب صنعت برتر: در میان صنایع مختلف، صنعتی را انتخاب کنیم که چشم‌انداز روشنی دارد. یعنی اولا در آینده بیشتر به آنها نیاز است. دوما کمتر قابل تکثیرند. سوما قابل واردات نیستند و کشورهايی که از نظر صنعت جلوتر از ما هستند بیشتر و ارزان‌تر و بهتر تولید نمی‌کنند. در واقع اگر قرار باشد مساله عضویت در WTO مطرح شود ما در آن صنایع مزیت داریم. ( فرضا در مقابل صنعت ساختمان، خودرو، معدن، قند و شکر، سیمان، ریسندگی و بافندگی، کاغذ، چرم، فلزات اساسی، معدنی غیرفلزی، رایانه، دارويی، مواد غذایی، شیمیايی، نفتی، تجهیزات، شوینده و غیره بعضی نیاز به مصرف آنها کاهش می‌یابد، بعضی‌ها قابل تکثیرند، بعضی‌ها را دیگران بهتر و ارزان‌تر از ما تولید می‌کنند و در بعضی ما مزیت داریم).
2- از میان صنایع برتر سبد سهام انتخاب ‌کنیم. سعی می‌کنیم در میان انواع صنعت،
4 تا 5 صنعت برتر را انتخاب کنیم و در هر کدام با خرید یک سهم 20 تا 25 درصد سرمایه مان را سرمایه‌گذاری كنیم تا ریسک سرمایه‌گذاری را پايین بیاوریم. (براي مثال در معدن یک سهم، در ساختمان یک سهم، در رایانه یک سهم، در پتروشیمی یک سهم و در دارويی یک سهم انتخاب می‌کنیم که اگر به هر دلیلی آن سهم دچار زیان شد یا نماد آن سهم در بورس بسته شد یا دچار صف فروش گشت و به نقدینگی نیازمند شدیم دچار مشکل نشدیم. اما چرا خريد چهار تا پنج سهم؟ برای اینکه اگر سرمایه را زیاد خرد و پراکنده کردیم، مدیریت کمتری اعمال می‌گردد و جمع کردن سرمایه مشکل می‌شود.
3- انتخاب شرکت برتر در میان یک صنعت: پس از گزینش چهار یا پنج ردیف صنعت برتر، در داخل صنعت به سراغ شرکتی می‌رویم که میانگین بازدهی آن از بقیه بیشتر است و موارد بعدي ذیل را در نظر می‌گیریم.
4- میزان نقد شوندگی سهم: سهمی را انتخاب می‌کنیم که میزان معاملات آن در روز زیاد است، زیاد می‌خرند و زیاد می‌فروشند، حجم معاملات شرکت، تعداد سهام معامله شده، دفعات معامله، تعداد خریدار، تعداد فروشنده، سوابق باز بودن نماد سهم و... اگر سهمی انتخاب كنيم که نقد شوندگی آن خوب نباشد موقع فروش سهم دچار مشکل می‌گردیم. بعضا هم ممکن است شش ماه نماد آن بسته باشد. نقد شوندگی سهم مثل رتبه کنکور است در بورس ما معمولا رتبه یک تا 50 خوب و 50 تا 100 قابل قبول است و بالاتر از 100 ضعیف. لازم به یاد آوری است که رتبه نقدشوندگی سهام ثابت نیست و در یک دوره سه تا شش ماهه ممکن است تغییر کند، بنابراین نیاز است مرتب اطلاعات مان را به روز نگه داریم.
5- میزان سهام شناور آزاد سهم: میزان سهامی است که دست سهامداران خرد یا اصطلاحا دست مردم است. سهمی را انتخاب می‌کنیم که میزان سهام شناور آزاد آن بالای ده پانزده درصد باشد البته سهامی هم که میزان شناور آزاد آن خيلي زياد باشد خوب نیست و بهتر است که سهم دو سه سهامدار عمده داشته باشد. سهم بدون سهامدار عمده مثل تحصيلكرده بدون حمايت در جامعه ما است. بدون حمایت می‌ماند و در گرفتن قرارداد‌ها هم خیلی موفق نیست.
6- P/E سهم: یعنی نسبت سود پیش‌بینی شده سالانه به قیمت روز سهم. مثلا اگر قیمت سهمی امروز 100 تومان است و سود پیش‌بینی شده سالانه سهم 25 تومان است، 100 تقسیم بر 25 می‌شود 4، می‌گويیم P/E این سهم 4 است. P/E در هر صنعتی با صنعت دیگر متفاوت است. P/E سهام داخل یک صنعت را با هم مقایسه می‌کنیم اگر همه فاکتورهای چند سهم درون یک صنعت با هم برابر بود سهمی را انتخاب می‌کنیم که P/E پايین‌تری دارد. ( P/E به ما می‌گوید که جو بازار از یک سهم به‌خصوص چه انتظاری دارد.) میزان بالای این نسبت می‌تواند نشان دهنده این واقعیت باشد که سهامداران به آینده سهم خوش بینند و باور دارند که پیشرفت قابل ملاحظه ای خواهد داشت ضمن اینکه ریسک سهم نیز زیاد است. P/E پايین نشان دهنده این است که این سهم رشد خود را کرده است یا سهامداران به آینده سهم خیلی اعتقاد ندارند، ضمن اینکه ریسک این سهم زیاد نیست.
7- میزان پرداخت سود نقدی سهم: هر شرکتی که پیشنهاد پرداخت سود نقدی بالاتری داشته باشد بهتر است. سعی کنید سهامی را انتخاب كنيد که پیشنهاد پرداخت سود نقدی بالاتر از 80درصد دارند. البته ممکن است سهمی برای ترغيب سهامداران پیشنهاد 100درصد تقسیم سود نقدی را مطرح كند، ولی در مجمع به وعده‌های خود عمل نكنند باید به عملکرد گذشته سهم نیز در انجام وعده‌های خود توجه كنيد.
8- سرمایه شرکت: با توجه به شکل و موقعیت خاص بورس در کشور ما و دامنه نوسان و حجم مبنا سهام‌هايی که سرمایه کمتری دارند برای انتخاب مناسب‌ترند ضمن اینکه ریسک آنها بیشتر است.
9- برنامه طرح و توسعه شرکت: آیا شرکت طرحی برای توسعه دارد یا خیر؟ مسلما انتخاب شرکتی که برنامه توسعه و افزایش تولید و تنوع در فعاليت دارد به جای شرکتی که پروژه جدید و طرحی برای آینده ندارد بهتر است. مخصوصا سرمایه‌گذاری که تصمیم به استمرار و ادامه سرمایه‌گذاری دارد حتما باید به این نكته توجه کند.
10- ریسک سهم: ریسک به معنای دلهره و ترس سهامدار از زیان در سهم است. معمولا بعضی از شرکت‌ها به‌دلیل عملکرد مدیریتی خوب سوابق درخشانی برای خود به‌وجود آورده‌اند، این شرکت‌ها در قیمت سهم، در EPS یا پیش‌بینی سود سهم، در طرح‌های توسعه و افزایش سرمایه سهم و در تعدیل مثبت و یا منفی سهم صادقانه عمل كرده و عملکرد آنها به هدف دستکاری در قیمت سهم نیست و تمام تلاش خود را بکار می‌گیرند تا سهامداران دچار ضرر و زیان نگردند و اگر سوابق ده سال قبل آنها را مرور کنید رشد تدریجی بدون نوسان‌های شدید مثبت و منفی را می‌بینید و برعكس، بعضی شرکت‌ها که تعداد آنها در بورس ما کم هم نیست دستکاری در قیمت، اعلام EPS‌های غیر واقعی، تعدیل مثبت یا منفی‌های غیر واقعی به منظور متضرر ساختن سهامداران خرد و جمع کردن سهم و یا برعكس فروش سهم و فرار از سهم است. بنابر این در میان سهام‌های یک صنعت سهمی را انتخاب می‌کنیم که ریسک آن کم باشد.
11- جوان بودن شرکت: صنایع و شرکت‌ها نیز همانند انسان مراحلی را طی می‌کنند این مراحل شامل تولد، رشد، بلوغ و کهنسالی است در میان یک صنعت نیز پتروشیمی را مثال بزنیم: سهم A با سرمایه کم و تاسیسات آن تازه نصب و راه اندازی شده فاز یک آن شروع بکار کرده و سود آن نیز زیاد نیست (P/E =10). ، سهم B فاز دو و سه آن نیز تکمیل شده سرمایه آن چند برابر اولی است، ولی هنوز فاز چهار و پنج طرح و توسعه را دارد (P/E = 9). سهم C طرح‌های آن تکمیل شده، ولی از عمر تاسیسات آن بیش از 15 سال نگذشته و نیروی انسانی آن نیز در وضعیت میانسالی هستند (P/E = 8). سهم D در مرحله کهنسالی است کارخانه کار می‌کند، جايی برای طرح و توسعه ندارد، سرمایه آن بسیار زیاد و تاسیسات آن نیز فرسوده شده است و نیروی انسانی آن نیز اکثریت در مرز بازنشستگی است (P/E = 7). طبیعی است که اولویت در انتخاب و خرید سهم بترتیب A، B و در نهایت C و D است.
12- میزان رشد سود پیش‌بینی شده سهم: شرکت‌هايی که EPS واقع بینانه اعلام می‌کنند و در طول سال به‌دلیل عملکرد مطلوب مرتب سود پیش‌بینی شده خود را تعدیل مثبت می‌دهند و بالا می‌برند برای سرمایه‌گذاری مناسب‌ترند. این موضوع را باید از سوابق شرکت‌ها متوجه شد.
13- گزارش‌هاي دوره‌ای سهم: شرکت‌ها موظف به ارائه گزارش به‌موقع عملکرد خود در دوره‌های سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه، و سالانه هستند. سهمی را انتخاب می‌کنیم که در گزارش خود پیش‌بینی سود خود را پر کرده باشد. براي مثال در گزارش دوره سه ماهه 25درصد، شش ماهه 50درصد، و در گزارش 9 ماهه 75درصد سود پیش‌بینی شده خود را پوشش داده باشد.
14- کف قیمتی: هر سهمی را که مورد توجه قرار دهید یک سقف قیمتی دارد (حداکثر قیمت سهم) و یک کف قیمتی (حداقل قیمت سهم) به یک سهم حتما زمانی وارد می‌شویم که در وضعیت کف قیمتی است و این کف و سقف متناسب با زمان و وضعیت سهم و گزارش آن متغیر است و با تجربه به‌دست می‌آید.
15- اخبار سیاسی و اقتصادی: همواره به اخبار سیاسی اقتصادی داخلی و خارجی توجه داشته باشید. ممکن است گوش دادن به اخبار یا مطالعه روزنامه‌های اقتصادی وقت شما را بگیرد، اما کمک بزرگی به شما خواهد کرد تا بتوانید در برخی موارد روند بازار را پیش‌بینی کنید و همین‌طور صنایع خاصی را مورد توجه قرار دهید.
16- مشورت گرفتن از افراد آگاه، با تجربه و قابل اطمینان: چون بازار به آن اندازه ساده نیست که متاثر از یک یا چند عامل ساده باشد بلکه عوامل مختلف و متعدد و بعضا پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی وجود دارند که علاوه بر آن که خودشان به تنهایی یک فاکتور تاثیر‌گذارند، تعامل آنها با یکدیگر نیز نتایج متفاوتی را باعث می‌شود، سعی كنيد فقط از افراد آگاه، با تجربه و قابل اطمینان مشورت بگیرید و از افراد کم تجربه، بی‌اطلاع، یا سودجو مشورت نكنيد چرا که آنان استراتژی و اهداف و منافع خود را دنبال می‌نمایند و شما را به آن سو می‌کشانند. مشورت دادن آنان نیز ولو به غلط و در جهت زیان شما تاثیر‌گذار خواهد بود. سعی کنید در نهایت خودتان تصمیم بگیرید و کسی را مقصر زیان خود قلمداد نكنيد.
منبع: وبلاگ سرمايه‌‌گذار
Sarmaygozar.blogfa.com
* درج مطالب «گشتي‌ در وب» صرفا به منظور انعكاس نظرات سرمايه‌گذاران فعال در دنياي مجازي انجام مي‌شود و مفاد آن لزوما مورد تاييد روزنامه دنياي‌اقتصاد نيست.

Wednesday, September 14, 2011

پول روی درخت سبز نمی شود

سونیا گاندی؛ چهره‌ای قدرتمند در هند


سونیا گاندی

سونیا گاندی از قرار گرفتن در کانون توجهات گریزان است، اما همچنان نفوذ زیادی در هند دارد.

اعلام ناگهانی خبر سفر سونیا گاندی، رئیس حاکم هند – حزب کنگره – و رهبر سلسله گاندی- نهرو، آنهم برای انجام یک عمل جراحی، قدرت فوق العاده او در هند را نشان داد و مسأله جانشینی او را پیش آورد.

در سال ۲۰۰۴ میلادی، وقتی پس از پیروزی غیر منتظره حزب کنگره در انتخابات سراسری، سونیا گاندی اعلام کرد پست نخست وزیری را نمی پذیرد، اعضای قدیمی پارلمان هند در دهلی نو به گریه افتادند. دلیلی برای نگرانی و اشک ریختن این نمایندگان وجود نداشت: سونیا قصد کناره گیری از سیاست و بدون رهبر گذاشتن آنها را نداشت.

زمانی که سونیا از خود نخست وزیر نشد، با انتخاب دکتر مانموهان سینگ به این سمت نشان داد که همچنان رهبر اصلی باقی خواهد ماند. مانموهان سینگ به صداقت و تسلط به مسائل اقتصادی شهرت دارد، اما بیشتر عمرش را به عنوان یک بوروکرات گذرانده و از لحاظ سیاسی کاملا به سونیا وابسته است.

در قانون اساسی هیچگونه قدرت قانونی برای رهبر حزب حاکم در نظر گرفته نشده است. ولی سونیا کاری کرد که در این سمت بیش از نخست وزیری قدرت داشته باشد.

در سایه

قدرت سونیا از ریاست او بر سلسله گاندی- نهرو نشأت می گیرد، سلسله ای که از دوره زمامداری جواهر لعل نهرو، نخستین نخست وزیر هند بعد از استقلال آن بر عرصه سیاسی هند مسلط بوده است.

سونیا که ایتالیایی تبار است، بعد از ازدواج با راجیو، بزرگترین پسر ایندیرا گاندی قدرتمند، عضوی از این خانواده شد. سونیا هیچگاه علاقه ای به سیاست نشان نمی داد و دوست نداشت شوهرش وارد این پیشه خانوادگی شود. تا زمانی که راجیو نخست وزیر بود سونیا در سایه او قرار داشت. تا شش سال بعد از قتل راجیو گاندی هیچیک از اعضای این خانواده در دولت و یا حزب کنگره عضویت نداشتند و سونیا حاضر نبود این خلاء را پر کند.

مانموهان سینگ و سونیا گاندی

مانموهان سینگ باید منابع مالی لازم برای سیاست های سونیا گاندی را تأمین کند


سرانجام در سال ۱۹۹۷ میلادی، بعد از آنکه حزب کنگره در انتخابات سراسری شکست خورد و در آستانه فروپاشی قرار گرفت، سونیا بالاخره پا به میدان گذاشت تا انسجام حزب را حفظ کند.

حزب کنگره به سلسله گاندی- نهرو اعتقادی راسخ دارد. اما سونیا بخشی از مصونیتش از انتقاد را مدیون این است که رویه ای متفاوت از دیگر سیاستمداران دارد. او از قرار گرفتن در کانون توجهات و تبلیغات گریزان است. با خودداری از قبول نخست وزیری، او همه دردسرها و انتقادات این پست را متوجه مانموهان سینگ کرده است.

او به ندرت حاضر به مصاحبه می شود، کمتر در پارلمان صحبت می کند و وقتی دولت دچار بحران است اظهار نظرهای عمومی نمی کند. اما سونیا از ورای پارلمان و مطبوعات برای عموم جذابیت دارد، آنهم از طریق سخنرانی در راهپیمایی ها. سونیا در راهپیمایی ها همیشه پیامی که از مادر شوهرش آموخته را طرح می کند که می گفت: "من با فقرا هستم".

"سونیا بار دیگر نشان داده که بر خلاف بیشتر سیاستمداران دموکراسی ها، خود را ملزم به ارائه توضیحات نمی بیند "

ایندیرا گاندی برای آنکه نشان دهد طرف کدام گروه است، یک سری اقدامات رادیکال سوسیالیستی انجام داد که آثار نامطلوبی روی اقتصاد کشور داشت. سونیا برای نشان دادن طرفداری خود از فقرا دکتر مانموهان سینگ را وادار کرده برنامه هایی جهت تضمین شغل برای روستاییان بیکار و تآمین غذای یارانه ای برای بخش قابل توجی از جمعیت بکار بندد.

این نخست وزیر است که باید بودجه لازم برای هزینه های سیاست های فقیر نوازنه سونیا را تأمین کند. اما او اقتصاددانی محتاط است و یکی از همکاران نزدیک او به من گفت یکی از شعارهای مورد علاقه او این است: "پول روی درخت سبز نمی شود".

با این حال او همچنان باید منابع مالی لازم برای برنامه های فقیر نوازانه را تأمین کند، زیرا سونیا چنین خواسته است.