ايشان به چوبداري مشغول بوده گوسفند ميخريده و ميآورده به قصابها ميفروخته از اين طريق پول زيادي به دست آورده بود. شخص بسيار فعالي بود، ولي تحصيلاتي نداشت. قيافه خيلي نسبتا خوش و جذابي داشت و خيلي جاهطلب بود و اين توانسته بود روابطي ايجاد بكند با عاليترين مقامها در كشور، اولين و مهمترين شايد پشتيبان ايشان تيمسار دكترايادي بود كه طبيب مخصوص شاه بود. ايشان چون بهايي بود هژبر يزداني و ايادي هم بهايي بودند از اين طريق با هم تماسهايي داشتند و علاقه داشت كمك بكند به هژبر، ولي غير از اين علاقه ايشان از ماديات هم استفاده ميكرد. بله هژبر كمكهايي ميكرد يا كميسيونهايي حقالعملهايي نسبت به كمكهايي كه آقاي ايادي كرده بودند به ايشان ميكرد، ايشان به تدريج از اين رشته چوبداري خودش خارج ميشود و شروع ميكند به خريد مستغلات و كارخانجات به اصطلاح Agro-business شركتهاي كشت و صنعت ايجاد كردن. صاحب شركتهاي متعددي ميشود و با يك مقدار asset يك دارايي بسيار بسيار هنگفت و مساله اين بود كه اين پولها از كجا آمده و به اين مقدار؟ يك عده فكر ميكردند كه حتي شاه هم آن سوال را كرد، فكر ميكرد كه ايشان frontيست، جبههاي است از بهاييها كه بهاييها پولهاي خودشان را كه ثروتمند هم هستند تعداد زيادي ميدهند به ايشان، ايشان سرمايهگذاري بكند. ولي آن موقع ما رفتيم و در بانك مركزي مطالعاتي كه كرديم معلوم شد بيشتر اين پولها خودش با مقداري پولي شروع كرده ولي بعدا ميرود از بانكها قرض ميكند و با پول بانكها از اين دست به آن دست شروع كرده اين كارخانه را خريدن، آن زمين را خريدن، قيمتش بالا رفته مقداري فروخته استفاده كرده و مرتب هم به اين و آن پول ميدهد و خودش را به اين ترتيب نگه داشته
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment