Friday, November 4, 2011

تاريخ بيست ساله ايران- 3
حجم اسكناس از 180ميليون تومان به 700ميليون تومان رسيد

(فاطمي- سياست دوستي و دشمني نمي‌فهمد)

دكتر محمد مصدق :

رارداد مالي قبل از اينكه به مجلس پيشنهاد شود يكي از متخصصين اقتصادي يعني آقاي دكتر مشرف نفيسي در كابينه فروغي به موقع عمل گذاشت يعني نرخ رسمي ليره را كه در آن وقت 8 تومان بود به 13 تومان رسانيد و بعد يكي از متخصصين! ديگر آقاي بدر وزير دارايي كابينه سهيلي و كابينه فعلي در تاريخ 3 خرداد 1321 لايحه آن را تقديم مجلس كرد(آقاي محترم در نظر گرفت كه اگر تاديه ريال به متفقين محدود نشود وضعيات ما اين طور مي‌شود كه شده است) همه مي‌دانند كه دو چيز در ارزش پول كاغذي موثر است پشتوانه و حجم آن، قبل از ورود متفقين به ايران با جديتي كه دولت در امور اقتصادي داشت صد و هشتاد ميليون تومان اسكناس جريان پولي را اداره مي‌كرد؛ ولي پس از ورود آنها حجم اسكناس به هفتصد ميليون تومان بالغ گشت چون قشون متفقين توليدكننده نبود كه در مقابل كار وجهي به دست آورده خرج كند و فقط مصرف‌كننده و با اسكناس بانك ملي خود را اداره مي‌نمود وضعيت اقتصادي ما را متلاشي كرد و قيمت زندگاني را 10 برابر ترقي داد و چون پول ما فوق‌العاده تنزل كرد و اجراي قرارداد مالي براي متفقين صرف نمي‌كرد به جاي اينكه به ما دو ليره و چهار شلينگ بدهند و دويست و هشتاد ريال بگيرند دو ليره و چهار شلينگ در خارج طلا مي‌خريدند و آن را در ضرابخانه ما، سكه مي‌كردند و در بازار آزاد 560 ريال يعني دو مقابل مي‌فروختند اين هم خوشبختي ما بود كه طلا به خاورميانه مي‌رفت و متفقين احتياج نداشتند كه از ما اسكناس بخواهند؛ والا قرارداد مالي را ادامه مي‌دادند و ما را به تمام معني دچار انفلاسيون مي‌نمودند بنابر آنچه عرض شد بين دولت ايران و متفقين محترم اكنون غير از قرارداد مالي كه آنها فقط بين ما و دولت انگليس منعقد شده و متفقين ديگر از آن استفاده نموده‌اند قراردادي نيست و مذاكرات بين ما و متفقين كه ناشي از اين پيمان مي‌شود ناچار بايد به حكميت خاتمه يابد...»


تاريخ بيست ساله ايران- 4
نرخ ارز باعث استيضاح وزير دارايي شد

امير تيمور كلاني
موضوع افزايش نرخ ارز در زماني كه ايران به وسيله متفقين اشغال شده بود، به ميان مردم عادي هم كشيده شده بود چرا كه آنان بيشترين فشار را در اين ميان تحمل مي‌كردند. با هم بخش ديگري از روايت حسين مكي درباره مجادلات ارزي را مي‌خوانيم.


انگليسي‌ها مجبور شدند قسمتي از مخارج ارتش خود را در ايران از تسعير ليره 14 و بعدا 13 و اندي تومان تامين نمايند و روس‌ها هم از بازار سياه ايران استفاده كردند. يعني چيت متري 5 ريال را در بازار ايران به قيمت روز فروختند(متري 5 تومان) و همچنين ساير كالاهاي خود را آورده فروختند و قسمتي از مخارج ارتشي خود را تامين نمودند.
متفقين در ساير ممالك شرق هم كه براي احتياجات ارتش خود پول رايج آن كشور را گرفتند به هيچ يك از آنها مانند ايران صدي 60 طلا نداده‌اند و به همين دليل هم پول ايران از تمام پول‌هاي شرق و شايد دنيا پشتوانه آن زيادتر است و اين از بركت وجود دولت شوروي شده است كه از ايران ريال خواستند اگر نمي‌خواستند ما هم مانند ساير كشورهاي شرقي نمي‌توانستيم از انگليس‌ها صدي 60 دلار طلا در جنوب آفريقا بگيريم. اين بود حقيقت قضيه ارز و در جريان اين مذاكرات هم آقاي ابتهاج بوده‌اند به شهادت همان آقاياني كه نام برديم. منطقا اين صحيح خواهد بود زيرا ما كه زور نداشتيم كه حتما از آنها صدي 60 طلا بخواهيم اگر نمي‌دادند چه مي‌كرديم؟
پس رقابت آنها باعث اين معامله شد. حالا اين افتخار است يا نه بنده كه افتخاري نمي‌دانم به دليل همان بياناتي كه جناب آقاي دكتر مصدق در مجلس فرمودند زيرا اگر معامله ارز را آزاد كرده بودند ممكن بود مانند جنگ گذشته ليره به ثلث و ربع 14 تومان تسعير شود.
آقاي جابر انصاري در خاتمه مقاله خودشان نوشته‌اند كه خوب است اينجانب از طرف قرارداد يعني انگليسي‌ها سوال نمايم. اما چون بنده با آن سفارت محترم تاكنون رابطه نداشته‌ام اين كار را به عهده خود ايشان واگذار مي‌نمايم كه بروند بپرسند و از نتيجه نگارنده را مسبوق فرمايند...»
به هر حال ترقي نرخ ارز كه برخلاف مصلحت و صرفه و صلاح كشور بود موجبات نارضايتي شديد مردم و افكار عمومي را فراهم آورد و اگر مملكت در حال اشغال نبود شايد موجب بلوا و انقلابي عظيم مي‌گرديد

No comments: