Thursday, May 14, 2009

درک استراتژی بازدارندگی ایران

ابهام درباره ماهیت و اهداف برنامه هسته ای ایران برای کشورهای غربی باعث شده که روند انتشار حدس و گمان درباره این موضوعات و تحلیل جهت پی بردن به نیات ایران در رسانه های این کشورها متوقف نشود.

نشریه آمریکایی تایم هم در مقاله ای تازه با عنوان "درک بازی بازدارندگی ایران" به این سوال پاسخ داده که چرا ایران به یک سیاست بازدارندگی نیاز دارد؟

رابرت بائر، افسر سابق CIA و حسین باستانی، عضو هیئت دبیره نشریه روز آنلاین، نویسندگان مقاله تایم به فشارها در اسرائیل جهت حمله به ایران و تاسیسات اتمی این کشور اشاره کرده اند و نوشته اند هرچند این فشارها احتمالا به مذاق بنیامین نتانیاهو، نسخت وزیر اسرائیل خوش خواهد امد، اما دو سوال کلیدی را نیز ایجاد می کند: اول اینکه آیا واقعا چنین حمله ای برنامه هسته ای ایران را متوقف خواهد کرد؟ و دوم، پاسخ ایران به حمله احتمالی چه خواهد بود؟

نویسندگان تایم می نویسند ظاهرا رهبری پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، معتقد است حمله اسرائیل باعث توقف برنامه هسته ای ایران نخواهد شد، اما از نظر نویسندگان این نشریه اهمیت سوال دوم بیشتر است که اسرائیل و برخی کشورهای دیگر را به فکر واداشته است.

"عکس العمل؛ شدیدتر از عمل"

تایم از زبان مایک مولن دبیر ستاد مشترک آمریکا می نویسد توانایی ایران برای پاسخ به یک حمله "هنوز به حداکثر میزان ممکن نرسیده است" و پیش بینی می کند واکنش ایران، حملاتی کوچک همانند حملاتی باشد که در عراق و افغانستان علیه نیروهای آمریکایی صورت گرفت.

اما تایم این سوال را مطرح می کند که "اگر ایران در حال آماده شدن برای پاسخی گسترده تر باشد چه؟"

نویسندگان تایم این سوال را جدی می دانند و اینطور استدلال می کنند که نیروهای تندرو در ایران نوعی دکترین بازدارندگی را تدوین کرده اند که بر اساس آن پاسخ هر حمله، هرچند هم کوچک، غیرمتناسب با آن و بیشتر از حمله خواهد بود.

تایم معتقد است این دکترین تصریح می کند که اگر پاسخ گسترده نباشد، اعتبار حکومت ایران و بقای آن مورد تهدید قرار خواهد گرفت و همچنین اگر جت های اسرائیلی از آسمان عراق عبور کنند، این نظریه تفاوتی بین اسرائیل و آمریکا قائل نیست.

با این حال تایم چهار عامل را در تدوین چنین نظریه ای موثر می داند که همگی در تجربه ایران و چهار جنگ ایران و عراق، حزب الله علیه اسرائیل (1982 تا 2000)، جنگ خلیج فارس (1991) و جنگ عراق (2003) ریشه دارند.

تجربه؛ منشاء چهار عامل کلیدی

در تشریح عامل اول تایم با یادآوری سرنوشت صدام حسین و همکاری آن با نهادهای بین المللی پیش از سرنگونی، می نویسد هر اندازه هم ایران درباره برنامه هسته ای خود باز و شفاف عمل کند، سازمان ملل متحد یا آژانس هسته ای آن نمی توانند مانع حمله به ایران شوند.

تایم در تشریح فواید یک واکنش گسترده، می نویسد صدام به این دلیل کشور و زندگی خود را ازدست داد که تصمیم گرفت در داخل خاک عراق مقابل آمریکا بایستد، اما ایران پاسخ یک حمله اسرائیل را با حمله به آمریکا و متحدان آن در عراق، افغانستان، لبنان، غزه، کرانه غربی رود اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد داد و از این رو است که بر هزینه بالای نیروهای آمریکایی در برابر حمله به ایران تاکید می کند.

تایم به عنوان عامل سوم یادآوری می کند که ارتش عراق به واسطه شکستی که در جنگ 1991 متحمل شد، در سال 2003 وضعیت مناسبی نداشت ولی حکومت ایران معتقد است "در برابر تلفات جانی و مالی مقاوم تر است تا آمریکا در برابر نفت 100 دلاری" و افزایش ناگهانی قیمت نفت و چند هزار کشته نیروهای آمریکایی، آمریکا را مجبور به تلاش برای برقراری آتش بس می کند.

و در نهایت تایم، آمادگی ایران برای درگیر شدن در جنگی طولانی و پرهزینه را ذکر می کند. این نشریه می نویسد "ایران در جنگ 18 ساله لبنان نحوه جنگیدن در یک جنگ چریکی نامتقارن را یاد گرفت و آموخت که واحدهای کوچک و مجهز به سلاح های سبک اما با قابلیت تغییر مکان بالا می توانند یک ارتش بزرگتر را شکست دهند."

تایم همچنین مقابله با دانشجویان معترض، خبرنگاران خارجی و جنبش های سیاسی مخالف در ایران را در قالب "حذف ستون پنجم" ارزیابی می کند و می نویسد اتخاذ نکردن این استراتژی از سوی صدام حسین (در مقابل شورشیان کرد در شمال و دیگر مخالفان) در سقوط او نقش ایفا کرد.

در نهایت دو نویسنده تایمز هشدار می دهند که "هرچند همه مردم ایران با دکترین بازدارندگی تندروها موافق نیستند اما نظر آنها هم در امور مربوط به امنیت ملی ایران تاثیری ندارد" و نتیجه می گیرند اسرائیل و آمریکا باید درک کنند که تصمیم گیران در داخل ایران به هیچ وجه حمله احتمالی آنها را با حمله ای در مقیاس کوچک و محدود پاسخ نخواهند داد.

No comments: