Monday, October 6, 2008

چگونه ميتوان در وال استريت سود برد؟

http://stock-analysis.blogfa.com/



كليد پيروزى اين است كه دقيقا برخلاف آنچه كه ديگران انجام مى دهند عمل كنيم. به عبارت ديگر بايد متضاد باشيم.

اگر همه سعى مى كردند وقتى قيمتها پايين است اقدام به خريد كنند، ديگر معامله خوب وجود نداشت. تنها معدودى از افراد قيمتهاى مناسب را پيدا مى كنند زيرا اكثر مردم هرگز قيمت هاى مناسب را نمى شناسند.اگر فكر مى كنيد مى توانيد به آسانى و دائما مخالف با آنچه كه از نظر ديگران درست است عمل كنيد، اين كار را امتحان كنيد.در هر مرحله فرد وسوسه مى شود آنچه را كه منطقى به نظر مى رسد انجام دهد اما اين كار غير عاقلانه است

خبر خوب در مورد سهام يك شركت اين است كه قيمت آن پايين باشد. اخبار بد مى تواند بالا رفتن قيمتها باشد

خبر باختن در بازار سهام در روز هاى دوشنبه بيشتر از هميشه است. همين طور نمى فهميدم چرا افراد مايلند اوراق بهادار ارزشمند خود را بفروشند و كم ارزشها را نگاه دارند . وقتى ديدم قيمتها درست حدود ساعت يك بعد از ظهر در پايين ترين سطح خود هستند ، فكر كردم اين يك شانس واقعى است
عامل برد و باخت افراد كمتر به اوضاع اقتصادى و بيشتر به روانشناسى انسانى بستگى دارد. (چرا وقتى فروش يك دسته از سهام برام سود آور بود آن را نفروختم؟ چرا صبر كردم وباينكه شاهد پايين تررفتن بيشتر قيمت ها و در نتيجه كمتر شدن سود بودم حتى پيشنهاد فروش سهام خود را ارائه ندادم؟
چرا دسته اى از فعالان بورس كه تصور مى كردند سود مى كنند بدون استثنا زيان مى كردند؟ زيرا اين افراد تمايل داشتند به جاى خريد سهام بى رونق سهام پر رونق را در زمان نامناسب خريدارى كنند. به همان راحتى كه با خريد سهام بى رونق متضرر مى شويم ،خريد سهام با رونق هم مى تواند به زيان ما تمام ميشود

سهام وقتى به طور نسبى ارزان است هيچ ارزشى ندارد مگر اينكه بدانيم اين ارزانى رو به ترقى است يا تنزيل

كسى كه سهام يك شركت را صرفا به دليل آنكه قيمت آن ظاهرا ارزان است مى خرد مثل كشاورزى است كه يك دماسنج دارد اما هيچ تقويمى ندارد و فكر مى كند يك روز گرم پاييزى ،موقع كاشت دانه هاى بهارى است

وقتى قيمت سهام به طور غير عادى افزايش مى بابد، افراد فكر مى كنند حتما مدتى بعد قيمتها كاهش خواهند يافت

خريد سهام به شرط تفاوت سود تا حدودى مثل داشتن خانه اى در مقابل يك وثيقه زياد است، با اين تفاوت عظيم كه وقتى ارزش ملك به طور موقت افت مى كند ، فرد مجبور نيست براى حفظ منافع وثيقه گيرنده پول بيشترى بپردازد ، اما در بورس هرگاه قيمتها تنزل كند شما ملزم ميشويد تفاوت سود بيشترى به كارگزار بدهيد

حق العمل كارگزاران بيش از يك ميليون دلار در روز است. براى افراد معمولى تعجب آور است كه حتى وقتى بورس در بهترين وضعيت است، برخى ممكن است زيان كنند

غرور : غروردر اين مسير ما را به وادى سودهاى اندك و زيانهاى زياد سوق مى دهد.وقتى حتى بخش اندكى از سود را كافى مى دانيد،به اين دليل است كه خيال ميكنيد در اين مسابقه برنده شده ايد و اين در واقع همان ارضاكردن غرور است

اما يك شكست جزئى غرور شما را جريحه دار مى كند و به جاى اينكه وقتى بازار نامناسب به نظر مى رسد، زيان اندك را بپذيريد با خود مى گوييد ، منتظر خواهيد ماند تا به نتيجه سر به سر برسيد.شكست خوردن يعنى اقرار به اينكه قضاوت اوليه شما نادرست بوده و قابل قبول نيست.شما اصلا نمى خواهيد كارگزاراتان بفهمد كه يك قربانى بوده ايد.وقتى منتظر مى مانيد تا حساب خود را سر به سر كنيد ، قيمت آن قدر پايين مى رود كه مجبور خواهيد شد حقايق بسيار دردناكى را بپذيريد

وقتى كارگزاران به دفاتر خود نگاه مى كنند اغلب مى بينند كه از ميان تمام قرار دادهاى تكميل شده بيشتر آنها نشان دهنده سود هستند تا زيان. اما نكته متناقض اين است كه مجموع زيان ها به گونه اى وسيع از سودها فراتر مى رود فقط به اين دليل كه تقريبا انداژ هر زيان ، بزرگتر اما انداژ هر سود كوچك است.به عبارتى ديگر افراد تمايل به اين درند كه سودهاى كوچك جذب كنند اما از زيانها جلوگيرى نكنند

اين غرور است كه موجب مى شود در يك بازار رو به سقوط از هر ده نفر ، نه نفر با اصرار تعداد بيشترى از سهام را بخرند كه قبلا با شكست مواجه شده است

احتمالا همين غرور است كه موجب مى شود افراد سهام را به صورت اعتبارى بخرند زيرا به اين طريق مى توانند 100 سهم بخرند در حالى كه شايد به پول خودشان تنها قادر به خريد 30 سهم باشند

احتمالا همين غرور است كه موجب مى شود افراد تمام داستانهايى كه تشكلهاى حرفه اى بازار بورس در مورد مصرف عمومى سر هم مى كنند باور كنند هر كسى مايل است به كليه امور محرمانه و پشت صحنه وارد باشد.مثلا ميگويند سهام ويژه كه اكنون قيمتش 80 دلار است با توجه به ادغامى كه در آينده در شركت مزبور صورت خواهد گرفت به 150 ميرسد. تشكل هاى حرفه اى هميشه بايد كارى كنند تا مردم باور كنند كه قيمت سهام يك شركت رو به افزايش خواهد بود و گرنه نخواهند توانست به اهداف اصلى خود يعنى پايين آوردن قيمتها دست يابند

يك فعال بورس هرچه قدر بيشتر اطلاعات محرمانه فرضى را باوركند ، ريسك بيشترى خواهد كرد. اگر در ابتداى كار زيان كند، باز هم ريسك بيشترى مى كند و انتظار دارد برنامه هاى مخفى خاصى كه شنيده است به زودى تغييرى به نفع او ايجاد كند

از آنجا كه طمع در نهاد همه انسانها ريشه دارد معمولا براى ما تصميم براى فروش سخت تر است تا تصميم براى خريد

هنگام خريد سهام ، شانسى براى پول سازى مى بينيد اما هنگام فروش ، اميد خود به سود بيشتر را از دست مى دهيد هيچ كس دوست ندارد خود را در چنين موقعيتى قرار دهد. اينطور نيست؟

يكى از دلايلى كه موجب مى شود كارگزاران بورس بيشتر به سمت خريد متمايل باشند تا فروش ، صرفا خوشبين بودن طبيعى كارگزاران و اغلب اشتباه آنها نمى باشد بلكه خواست خود مشتريان ميباشد. طمع موجب مى شود از كارگزاران بخواهند كه به آنها خريد را توصيه كنند

اگر يك كارگزار بازار بورس ، وضعيتى رو به رونق را پيش بينى كند كه اتفاق نيفتاده ، عموم او را مى بخشند اما اگر خيلى زود نسبت به وضعيت بازار بدبين شده و كاهش قيمتى را كه هنوز اتفاق نيفتاده اعلام كند شهرت خود را نابود كرده است.آن عده افراد طمعكارى كه بنا به توصيه او سهام خود را قبل از اينكه به اوج قيمت برسد فروخته اند، هرگز فراموش نخواهند كرد كه چه مبلغى را ممكن بود بدست آورند

اگر فكر مى كنيد بهتر است با پول خود در بورس سرمايه گذارى نموده و وقتى قيمت ها به اوج خود رسيدند ، سهام بخريد بايد بدانيد تمام پول خود را از دست خواهيد داد

يك بار از يك مشترى شنيدم " اگر سهام فقط به اندازه 9 واحد سود داشته باشد ، شايد ترجيح بدهم سهام ديگرى بخرم ، به اين علت كه من بايد 25 واحد سود كنم تا بتوانم پولى را كه مى خواهم بدست آورده و از بازار خارج شوم " يكى از زيرك ترين فعالان بورس در وال استريت به من گفت " در هر سال به ندرت اتفاق ميفتد كه لازم باشد بيش از سه يا چهار بار سهام بخريد

بدترين زيانها در بازار بورس طبيعتا هنگامى صورت مى گيرند كه افراد اقدام به خريد سهام با قيمت هاى خيلى بالا مى كنند و حقيقت تعجب بر انگيز اين است كه افراد كاملا با علم به بالابودن نرخها اين نوع سهام را مى خرند. اما انتظار دارند آنها را به قيمتى حتى بالاتر به فردى ديگر بفروشند درست مثل همان جريان فلوريدا اتفاق افتاد. كسانى كه 10000 دلار پول بابت زمينى باتلاقى دادند تا آن را به عده اى قربانى كه از خود آنها ساده لوح ترند بفروشند

پس از غرور و طمع شايد تمايل به زودباورى زيانبارترين تاثير را براى كسى كه مى خواهد در بازار بورس فعاليت كند بگذارد

من كسانى را ديده ام كه صميمانه به توصيه دربان طمعكار يك دفتر كارگزارى گوش مى دهند زيرا او چيزى مى گويد كه آنها از صميم قلب مى خواهند فكر كنند كه حقيقت دارد

مشتريان ترجيح مى دهند به به سخنان معامله گران پرحرف تالار بورس كه شخصيت هاى جذابى دارند گوش كنند، كسانى كه آماده اند تا هر آنچه راكه مشتريان مشتاق شنيدنش هستند به آنها بگويند.آنها هميشه مطمئن هستند كه هر سهامى رو به رونق دارد

هر صنعتگر موفق و محافظه كار، يك بورس باز است . در واقع مجبور است كه اينطور باشد.اگر او زمانى كه قيمت مواد اوليه پايين است اقدام به خريد نكند (وقتى كه بازار با صرفه است) در نهايت ورشكسته خواهد شد. او بايد قادر باشد خريدار و فروشنده موفقى باشند

اكثر افراد دوشنبه كه اولين روز هفته است شروع به خريد سهام مى كنند.زيرا تمام افراد اين روز را سرشار از اميد آغاز مى كنند. اما اگر شما كمى زيرك تر از اكثريت باشيد روز دوشنبه درست وقتى كه سايرين در حال خريدن و پيشنهاد خريد به قيمتهاى بالاتر هستند اقدام به فروش سهام خود ميكنيد

قيمت هاى بورس هنگام پخش اخبار مساعد رو به كاهش و هنگام پخش اخبار نامساعد رو به افزايش دارند .( چرا؟) زيرا آنچه كه به آن اميد بسته بوديد و آنچه كه خود بورس با افزايش تدريجى قيمتها پيش بينى كرده بودند اكنون به وقوع پيوسته است يعنى قيمت ها به اوج اسيده اند

آمارها مويد اين است كه معمولا در فاصله زمانى سيزده تا هجدهم دسامبر بايد انتظار افت موقتى قيمتها را داشته باشيم.بدون شك دليل اين امر نياز مردم به پول نقد است

بورس بازان حرفه اى وقتى در مغلوب كردن بازار موفق مى شوند ،هميشه به اين دليل نيست كه به اطلاعات درونى يك شركت خاص دسترسى دارند.بلكه عمدتا به اين دليل است كه آنها آموخته هاى تجربى و مشاهدات بيشترى در خصوص روانشناسى جمعيت دارندتا پيش بينى كنند كه هزاران تن ديگر در بورس سهام احتمالا چه خواهند كرد و بهتر از آنها عمل كنند

از مدتها پيش به اين نكته پى برده اند كه چون انسان ذاتا تمايل به خريد ارزان دارد فروش سهام هنگام سقوط قيمتها كار آسانى خواهد بود به همين دليل است كه اكثرا آنها سهام خود را هنگام شكسته شدن قيمتها به عموم واگذار مى كنند.نه وقتى قيمتها بالا هستند به عبارت ديگر اغلب ما در زمينه خريد ارزان دچار قضاوت ضعيف مى شويم مردم معمولا قيمت بالاى سهام خاصى را در دوره قبل به ياد مى آورند اما به ياد نمى آورند كه مدتها قبل قيمت همين سهام پايين بوده است,شايد هم فكر كنيم چون قيمت سهام از روز گذشته كمتر است بنابر اين سهام مزبور ارزان است اما به اين توجه نمى كنيم كه امكان دارد قيمت آن فردا باز هم ارزان تر شود

اغلب ما آنقدر عجوليم كه نمى توانيم صبر كنيم تا سهام ماهيت خود را نشان دهد

بعضى گروههاى بازار دقيقا به گونه اى طراحى شده اند كه شايعاتى اين چنينى را به راه بيندازند بدون شايعاتى مبنى بر افزايش يافتن قيمت سهام خاصى ، چه كسى به خريد آن خواهد شتافت؟ مثلا شايعه ميكنند قيمت آن به هر سهم 100 دلار خواهد رسيد

آنها ممكن است خريد به قيمت 40 دلار را شروع كنند با اين هدف كه سودى با ميانگين 30 واحد بدست آورند بدين منظور بايد تلاش كنند تا هرطور شده قيمت را موقتا به 90 دلار برسانند با اين حال مى دانند كه نبايد اميدوار باشند كه سهام زيادى را به قيمت به فروش برسانند و به اين راضى هستند كه همزمان با تنزيل قيمت ها به فروش خود ادامه دهند تا اينكه آخرين سهام خود را بر مبناى آنچه عموم مردم پايين ترين قيمت تلقى مى كنند يعنى زير 70 دلار بفروشند در ضمن براى اينكه قيمت سهام خود را به 90 دلار برسانند بايد با اشاعه شايعات زيركانه در باغ سبز به مردم نشان دهند و به آنها اطمينان دهند كه قيمت اين سهام افزايش خواهد يافت و مثلا به 120 دلار خواهد رسيد,آنها عامل درون شركت كه ميتوانست رئيس هيئت مديره باشد را براى كسب اطلاعات محرمانه شركت استفاده مى كردند.اين شخص هفته ها قبل از اينكه عموم شانسى براى فهميدن اين موضوع داشته باشند كه شركت قرار است درامد افزايش يافته خود را اعلام كند با خبر است و درست در زمانى كه قرار است عموم متوجه آخبار شوند شايعاتى در كمال دقت ساخته شده است و به عموم مى گويند كه ائتلاف در حال خريد سهام هستند.شايد تا اين زمان گروه ائتلاف كننده اكثر سهامى را كه مى خواهد خريده باش و اكنون صرفا به قدرى سهم مى خرد كه به بازار كمك كند يعنى قيمت را بالا نگاهدارد و سهام را جذاب جلوه دهد

اگر هر نوع اطلاعاتى از نحوه عملكرد ائتلاف به بيرون درز كند ،قطعا انتشار چنين اطلاعاتى با اراده خود ائتلاف صورت گرفته است.تمام كارى كه رئيس ائتلاف مى تواند انجام دهد بهره گيرى از علوم روانشناسى انسانى براى سوق دادن مردم به سوى انجام خواسته هاى خويش است

بنا بر يك نكته قديمى سهام بالا نمى رود بلكه بالا برده مى شود

هرگاه گردش مالى سهام در اوج يك دوره پر رونق خيلى زياد باشد قاعدتا بايد به اين نتيجه برسيم كه بخش قابل توجهى از اين فروشها كاذب هستند تا بازارى را ايجاد كنند

اگر كسى ميخواهد برنده شود بايد در تضاد با ديگران عمل كند

هوشمندان هميشه به گونه اى بازى را مى چينند كه از ابلهان پيشى بگيرند پس براى موفقيت در بورس نبايد همان كارى را كرد كه اكثريت مردم انجام مى دهند

سهامداران موفق بورس ارتباط بسيار محكمى با بانكها و ساير منابع اطلاعاتى دارند و مى دانند پشت پرده چه مى گذرد .آنها مى توانند بگويند چه وقت سهام خاصى و يا گروه سهام معينى به صورت افراطى خريدارى خواهند شد.وقتى عموم مردم بيش از بيش بر اساس اعتبار در بازار فعاليت مى كنند آن وقت سهامداران عمده مى دانند كه بازار بسيار خراب است آنها مى گويند وضع فنى ضعيف است آلان وقت فروش آنهاست.آنها حتى سهامى را كه مال خودشان نيست مى فروشند يعنى پيش فروش مى كنند زيرا مى دانند كه قيمتها پايين خواهد رفت

آمادگى عمومى براى خريد همان عاملى بود كه براى افراد زيرك فرصت مناسب براى فروش را ايجاد كرد

به گفته يكى از فعالان بورس مشهور : من فقط آنچه را كه ساير مردم از من مى خواستند انجام داده ام ، هرگاه مى خواستند در يك بازار كساد سهام خود را با جارو جنجال به هر قيمتى كه مى توانستند بفروشند من با خريد سهام شان به آنها كمك كردم هر وقت هم كه مشتاق بودند سهام را به قيمت بالا بخرند با كمال ميل سهام خود را به آنان فروختم

اگر لازم بود در موجى از فروش عجولانه و قيمتهاى پايين به دفتر يك كارگزار بورس سرى بزنيد ممكن بود ببينيد هرچند تمام كسانى كه در آنجا حضور دارند در حال فروش سهام هستند اما حتى يك نفر هم در حال خريد نيست ، پر واضح است كه بالاخره يك نفر بايد در حال خريد باشد در غير اين صورت اصلا بازارى وجود ندارد.وقتى همه آشكارا به فروش مشغولند پس چه كسى در حال خريد است؟خريدار هر كه هست آنقدر زيرك است و زمان برايش به اندازه اى ارزشمند است كه نمى تواند در دفتر يك كارگزار بنشيند وبه تغييرات قيمت در تابلوى بزرگ چشم بدوزد. او انقدر مهم است كه در جاى ديگرى دخيل است

ذهن انسان مايل است به عقب بر گردد و با توجه به آخرين تجربه اى كه در بورس داشته است به قضاوت آينده بپردازد اغلب مردم بيش از آنكه پيش رو را بنگرند به پشت سر نگاه مى كنند. در سال 1922-1923 راكفلر پيش بينى مى كرد صنعت نفت چند سال سخت را پيش رو داشته باشد، تعداد زيادى از سهام خود را فروختند . بسيارى از سهام استاندارد اويل در سال 1919-1920 بهترين بازدهى خود را داشتند اما تا دو يا سه سال خبرى از خريد و فروش جنجالى نبود؟ چرا؟زيرا عوامل درون سازمانى وقتى ديدند كه تا چند سال خبرى از سهام پر سود نيست لذا براى فروش سهم خود مجبور بودند آنها را بهتر از آنچه كه هستند جلوه دهند تا كسانى كه فكر مى كردند درامدها و ارزشهاى فزاينده هميشه برقرار است به سمت آنها جلب شوند.مردم بى تدبير آن سهام را به ارزش 49 دلار خريدند و تا سال 1929 كه راكفر مجدد شروع به خريد سهام مردم به قيمت 50 دلار شد ،در مدت 6 سال سهام آنها هيچ ارزش افزوده اى نداشت. در واقع راكفلر 6 سال با پول خود در جاى ديگرى سرمايه آفرينى كرد ولى مردم 6 سال سهام هاى او را برايش نگه داشتند








No comments: